شنبه, 01 ارديبهشت 1403   10. شوال 1445
 
instagram twtr fbk telegram Aparat

نماز، پیوند با ملکوت- درس دهم: سوره‌ی حمد (قسمت دوم)

بسم الله الرحمن الرحیم

نماز، پیوند با ملکوت

درس‌گفتارهایی از: مسعود بسیطی

با اهتمام: زهرا مرادی

در دوره‌ی «نماز، پیوند با ملکوت»، با معنای نماز و فقرات آن، چرایی به جا آوردن نماز و ارتباطش با عقل آشنا می‌شویم؛ جایگاه نماز را نزد خداوند متعال بیان می‌کنیم؛ و به سوالات و شبهات مطرح در این حوزه پاسخ می‌دهیم. این مبحث، در 13 گفتار ارائه می‌گردد.

   

درس دهم: سوره‌ی حمد (قسمت دوم)

جلسه‌ی گذشته، به اهمیت و فضیلت بی بدیل سوره‌ی حمد اشاره کردیم و با استناد به کلام اهل بیت علیهم السلام، معنای چهار آیه‌ی ابتدایی سوره‌ی حمد را بیان نمودیم. این جلسه، به بررسی ادامه‌ی آیات می‌پردازیم.

   

إِیاكَ نَعْبُدُ وَ إِیاكَ نَسْتَعِین

یعنی: تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو کمک می‌طلبیم.

تنها!

به راستی آیا ما تنها خدا را می‌پرستیم؟ آیا واقعا در تمامی لحظات، عبد خدا بوده‌ایم و هر کاری که کرده‌ایم، پیروی از خواست او بوده؟ آیا این ما نیستیم که گاهی بنده‌ی پولیم، گاهی بنده‌ی شهوت، گاهی بنده‌ی شیطان، ...؟ چند بار تاکنون رضایت و خواسته‌ی نفس، دوست، رییس، خانواده، ... را بر رضایت خدا ترجیح داده‌ایم؟ ...

کدامیک از ما، تنها و تنها راهگشای زندگیمان را خدا می‌دانیم؟ آیا این ما نیستیم که برای حل مشکلاتمان به فلان دوست و فلان پزشک و فلان رییس بانک و فلان وکیل و فلان فالگیر و فلان دعانویس و ... بیشتر امید و اعتماد داریم تا خدایی که بی اذن او برگی از درخت فرو نمی‌افتد؟ آیا ما نیستیم که وقتی لطف و احسان خدا شامل حالمان می‌شود و نعمتی نصیب مان می‌گردد یا گِرهی از کارمان باز می‌شود، در نهایتِ جهل و غفلت، خود را سپاسگزار و مدیون هر کسی می‌دانیم جز خدا؟ آیا می‌دانستید به فرموده‌ی امام صادق علیه السلام چنانچه کسی مثلا بگوید اگر فلانی نبود، چنین و چنان بر سرم می‌آمد یا اگر فلانی نبود، فلان مشکلم برطرف نمی‌شد، برای خداوند شریک قرار داده است![1]این، همان اشتباهی نیست که بارها و بارها مرتکبش شده‌ایم؟! تا زمانی که رفتار ما اینچنین باشد، چگونه می‌توانیم ادعا کنیم إِیاكَ نَعْبُدُ وَ إِیاكَ نَسْتَعِین؟!

حداقل تلاش کنیم در لحظه‌ی تلاوت این آیه، راستش را بگوییم. یعنی بگوییم خدایا؛ اکنون که در محضرت ایستاده‌ام، اینگونه‌ام. تنها و تنها تو را می‌پرستم و تنها و تنها از تو کمک می‌طلبم. کمکم کن تا در مابقی لحظات زندگی هم همینگونه باشم.

راهکار اجرایی برای رسیدن به مرحله‌ای که بتوانیم با صداقت بیشتری بگوییم «إِیاكَ نَعْبُدُ»، عقلگرایی و عقل مداری در زندگی روزمره است. همانطور که در درس سوم به تفصیل توضیح داده شد، پیروی از عقل، عین عبودیت خداوند و فرمانبری از اوست[2] و اساسا فاصله‌ی بین ایمان به خداوند و کافر بودن نسبت به او، «عقل» است![3]در واقع، هرگاه با این توجه که خواست و رضایت پروردگار، پیروی از عقل است، به آنچه عقل درست تشخیص داد، عمل نماییم و از آنچه عقل، ناپسند شناخت، دوری کنیم، مشغول فرمانبری و عبادت خداوند متعال هستیم.[4]بر این مبنا، هر چه بیشتر رفتارها و انتخاب‌های روزمره‌مان بر پایه‌ی تبعیت از عقل باشد، به «إِیاكَ نَعْبُدُ» نزدیکتریم.

نکته‌ی ضروری دیگر جهت رسیدن به «إِیاكَ نَعْبُدُ وَ إِیاكَ نَسْتَعِین»، وجدان فقر وجودی است. یعنی توجه به این نکته که همه‌ی آنچه به عنوان دارایی خود می‌پنداریم، از مال و ثروت گرفته، تا جمال و کمال و هوش و عقل و فهم و سلامتی و خانواده و جسم و روح و توانایی و ... همه و همه از جانب خداوند مهربانی است که بی آنکه مستحق دریافتشان باشیم، عنایت فرموده. ما هیچ چیز از خودمان نداریم و اگر عنایت خداوند نباشد، لحظه‌ی دیگر، هیچ کدام از آنها را نداریم؛ حتی حیات! ما فقر و جهل و نیاز مطلقیم و او دارا و بخشنده‌ی مطلق. چنین شناختی از خود، زمینه‌ی شناخت صحیح از پروردگار را ایجاد می‌کند و رمز «مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه»[5]در همین وجدان فقر وجودی است.

همانطور که در درس سوم تذکر داده شد، معرفت خدا، پیش‌نیاز عبادت و عبودیت اوست. تا وقتی معرفت صحیحی از خالق خود نداشته باشیم، نمی‌توانیم به درجه‌ی «إِیاكَ نَعْبُدُ» برسیم و برای رسیدن به آن شناخت صحیح، نیازمند وجدان فقر وجودی هستیم.

از همین روست که امام حسن عسکری علیه السلام ذیل آیه‌ی «إِیاكَ نَعْبُدُ وَ إِیاكَ نَسْتَعِین» به این تذکرِ خداوند اشاره کرده‌اند که فرمود:

"اى بندگان من؛ تمام شما گمراهيد، جز كسى كه من هدايتش كردم. پس، از من راهنمایى بخواهید تا شما را هدايت كنم.

و تمام شما فقيريد، جز كسى كه من بى‏نيازش كردم. پس، از من بى‏نيازى و غنا، درخواست كنيد تا روزى و رزقتان دهم.

و تمام شما گنهكاريد، جز آنكه من آمرزش و گذشتم را نصيبش كردم، پس، از من مغفرت و آمرزش بخواهيد تا شما را بيامرزم ...

اگر اول و آخر شما و زنده و مرده‌ی شما، و خشک و تر شما (کنایه از اینکه همه‌ی شما بدون هیچ استثنایی) هرچه به ذهنش برسد از من تمنا کند و من همه را عطا کنم، از ملک و سلطنتم هیچ چیز کم نمی‌شود. همچنان كه اگر يكى از شما بر لب دريا گذر كند و در آن، سوزنى فرو برد و سپس بيرون آورد! (آیا از آب دریا چیزی کم می‌شود؟!)

و اين، بدان جهت است كه من جواد و بخشنده‏ام. با عزّت و مجدم. بى‏نياز و با محبّتم. عطايم كلامى است و عذابم كلامى! پس آنگاه كه چيزى اراده نمایم، جز اين نيست كه بگویم باش پس بی درنگ هست می‌شود!

پس اى بندگان من؛ برترين و بزرگترين بندگى و طاعات را به جا آوريد ... البتّه بزرگترين طاعات و بندگى، توحيد من و تصديق پيامبر من و تسليم به وصىّ اوست، و آن، علىّ بن ابیطالب و پيشوايان پاک از نسل او هستند."[6]

   

اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیم

پس از آنکه حمد خداوند را به جا آوردیم و با خضوع و تضرع، اقرار نمودیم تنها او را می‌پرستیم و در دین و دنیامان تنها از او کمک می‌خواهیم، زمان درخواست حاجت می‌رسد. حاجتی عظیم که همه‌ی حوائج دنیا و آخرت‌مان را تحت الشعاع قرار می‌دهد. آن خواسته این است: خداوندا؛ ما را به صراط مستقیم (راه راست) هدایت فرما!

اما این صراط مستقیمی که لااقل روزی ده بار از خدا طلب می‌کنیم ما را به آن هدایت فرماید، واقعا چیست؟

به فرموده‌ی رسول رحمت که قرآن به قلب و جان او نازل شده و مفسر و مبین حقیقی کلام خداست، صراط مستقیم الهی، علی بن ابیطالب و فرزندان پاکش هستند.[7]در واقع، ما امر شده‌ایم حداقل ده مرتبه در روز در نهایت تضرع و فروتنی، با طهارت جسمی و قلبی، با توجه و ادب کامل از خداوند متعال، شناخت (معرفت) و پیروی از علی بن ابیطالب و فرزندانش را تمنا کنیم!

این نکته‌ی مهم که معنای حقیقی صراط مستقیم، به پذیرش و پیروی از اهل بیت علیهم السلام اشاره دارد، از مردم پوشیده نبود. چراکه رسول رحمت همواره به بهانه‌های مختلف، امیر مومنان را با دست به مردم نشان می‌دادند و می‌فرمودند:

"این علی همان است که خداوند درباره‌اش فرموده وَ أَنَّ هذا صِراطِي‏ مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ (او راه مستقیم من است. از وی پیروی کنید و از راه های پراکنده اجتناب نمایید)."[8]

"علی علیه السلام حاکم و مدبّر این امت و شاهد بر آنها و متصدی حساب آنهاست ... اوست صراط مستقیم خدا که بعد از من مردم به وسیله‌ی او از ضلالت، هدایت می‌یابند و از کوردلی‌ها به بصیرت می‌رسند."[9]

رسول خاتم حتی در روز غدیر، در معرفی جایگاه والای امیر مومنان، ایشان و فرزندان شان را صراط مستقیم خداوند خواندند[10] و فرمودند حاضران به غایبان و پدران به فرزندان‌شان تا قیام قیامت این سخنان را انتقال دهند![11]

اما چه شد که امروز کمتر مسلمانی می‌داند صراط مستقیمی که به عنوان تنها خواسته‌ی واجب در نماز از خدا طلب می‌کند، امیر مومنان و امامان از نسل ایشان هستند؟ مگر قرار نبود معرفت و سر سپردگی به ایشان نسل به نسل از والدین به فرزندان منتقل شود؟ مگر همه‌ی مسلمانان عهد نبستند که از صراط مستقیم خدا جدا نشوند؟ پس چه شد؟

ریشه‌ی این بدعهدی و فاصله گرفتن از صراط مستقیم، به سالها بلکه هزاران سال پیش از رحلت پیامبر خاتم باز می‌گردد! به زمانی که خداوند متعال حضرت آدم علیه السلام را خلق کرد و به منظور تکریم اهل بیت علیهم السلام که در صُلب آدم علیه السلام قرار گرفته بودند، به ملائکه و شیطان دستور داد تا به او سجده کنند. شیطان از اجرای فرمان خداوند شانه خالی کرد و به سبب همین تمرّد و نپذیرفتن جایگاه رسول خاتم و فرزندانش، از درگاه الهی رانده شد.[12]پس از این اتفاق، شیطان از آدم و بنی آدم کینه به دل گرفت و سوگند یاد کرد که:

«لَأَقْعُدَنَ‏ لَهُمْ‏ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيم»[13]

قطعا بر سر صراط مستقیم تو به کمین آنها می‌نشینم!

و البته او بر خلاف آدمیان، بر عهد و پیمانش باقی ماند! شیطان با همراهی شیاطین اِنسی شرایطی به وجود آورد که نه تنها حُرمت صراط مستقیم حفظ نشد، بلکه همان‌هایی که با امیر مومنان در غدیر خُم بیعت بسته بودند، ریسمان به گردنش انداختند و او را کشان کشان برای بیعت با دیگری بردند!

فَرقِ علی بن ابیطالب را شکافتند، جگر حسن را با زهر، پاره پاره کردند، سر حسین را از تن جدا و بدنش را زیر سم اسبان کوفتند، هشت هدایتگر از نسل حسین را یکی پس از دیگری زهر نوشاندند، در حالی که همچنان، در نمازهاشان، صراط مستقیم خدا را طلب می‌کردند! حتی آنها هم که محبت و ارادتی به امیر مومنان و فرزندانش داشتند، رفته رفته آنچنان در هیاهوی زندگی گم شدند که فراموش کردند صراط مستقیمی که روزی ده بار تمنایش می‌کنند، همان علی است و فرزندان علی.

این بار که به نماز ایستادیم با این توجه آیه‌ی اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمرا بخوانیم که صراط مستقیمی که از خداوند تمنا می‌کنیم، امیر مومنان و یازده امام پس از اویند.

همواره به یاد داشته باشیم صراط اهل بیت، همان عقلانیت است و پیرو اهل بیت، عقل گرا و عقل مدار است؛ همچنانکه فرموده‌اند:

-    از ما نیست کسی که در امانت خیانت کند.[14]

-    از ما نیست کسی که حق دیگران را پایمال و به مردم ظلم کند.[15]

-    از ما نیست که به کوچکترها رحم نکند و به بزرگترها احترام نگذارد.[16]

-    از ما نیست کسی که نتواند در هنگام خشم، خود را کنترل کند.[17]

-    از ما نیست کسی که خدا را اطاعت نکند.[18]

-    از ما نیست کسی که همسایه‌اش از شرّ او در امان نباشد.[19]

-    از ما نیست کسی که کم فروشی می‌کند.[20]

-    از ما نیست کسی که مردم را فریب دهد، فتنه انگیزی کند، دروغ بگوید، منافق باشد، ...[21]

همه‌ی این موارد (امانتداری، راستگویی، کنترل خشم، اطاعت از خالق، ظلم نکردن به مخلوق، ...) همان عقلانیت است و کسی که آنها را رعایت نکند، در واقع در صراط اهل بیت که همان صراط مستقیم است، قرار ندارد.

   

صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم‏ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّين‏

یعنی: راه کسانی که به ایشان نعمت دادی؛ نه آنهایی که به ایشان غضب کردی و نه گمراهان

قطعا مقصود خداوند از نعمت در این آیه، نعمتی خاص است؛ وگرنه کدام بنده‌ای است که از نعمت‌های معمولِ خداوند بی بهره باشد؟ نعمت هایی همچون نعمت آب و خوراک و سلامتی و توانایی و ...؟ آیا عقلانی است که از خداوند بخواهیم ما را به راه کسانی که به آنها این نعمت‌ها را عطا فرموده، هدایت کند؛ فارغ از اینکه آن افراد خداپرست باشند یا کافر، در مسیر حق باشند یا باطل؟![22]

با مراجعه به اهل بیت علیهم السلام که مبیّن و مفسّر حقیقی قرآن هستند،[23] می‌یابیم مقصود خداوند از نعمت، نعمت ایمان به خداوند و تصدیق رسول خاتم و پذیرش و سرسپردگی نسبت به امیر مومنان و یازده جانشین ایشان بوده است.[24] در واقع در این فراز از سوره‌ی حمد، از خداوند می‌خواهیم ما را به راه آنانی هدایت کند که بر ایشان نعمت هدایت و شناخت و تبعیت از امیر مومنان و فرزندانش را ارزانی فرموده (صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ). نه آنان که هدایت را دیدند و هدایتگر حقیقی را شناختند ولی به آن پشت کردند و دیگران را نیز وسوسه نمودند تا از تبعیت امیر مومنان و جانشینان بر حقش، خودداری کنند؛ و بدین ترتیب غضب الهی را بر خود برانگیختند(غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ‏). و نه آنان که به جای تبعیت از حق و هدایت دنباله روی غضب شدگان شدند و با پشت کردن به اهل بیت علیهم السلام به گمراهی کشیده شدند (وَ لَا الضَّالِّينَ).

اکنون که معنای سوره‌ی حمد را با تأمل بیشتر و بر اساس تبیین اهل بیت علیهم السلام بررسی کردیم، شاید کمی بیشتر به اهمیت و فضیلت این سوره پی برده باشیم. سوره‌ای که به فرموده‌ی رسول رحمت، همتای قرآن[25] بلکه هفت برابر سنگین تر از همه‌ی سوره های دیگر است.[26] سوره‌ای که هیچ نمازی بدون آن، نماز نیست! سوره‌ای که باورمندی به توحید و معاد و عدل و نبوت و امامت را توأمان در دل خود جای داده است. سوره‌ای که نیمی، از آنِ معبود و نیمی از آنِ عبد است. نیمی حمد و تمجید خداوند و انقطاع الی الله است و نیمِ دیگر، عرض نیاز بنده. هرکس با این توجه، سوره‌ی حمد را قرائت کند، به فرموده‌ی امیر مومنان،

"هنگامی که بگوید إِيَّاكَ نَعْبُدُ خداوند متعال می‌فرماید: بنده‌ام راست گفت؛ فقط مرا عبادت می‌کند. شما را شاهد می‌گیرم که به خاطر عبادتش ثوابی به او خواهم داد که هر کس با او به خاطر عبادت من مخالفت می‌ورزد، به این ثواب غبطه بخورد.

و آنگاه که بگوید وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ خداوند عزّ و چل می‌فرماید: بنده‌ام از من کمک خواسته و به من پناه آورده است. شما را شاهد می‌گیرم که در کارش یاری‌اش رسانم و در سختی‌ها فریادرسش باشم و در روزی که پیشامدی برایش حاصل شود، دستش را بگیرم.

و آنگاه که بگوید اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ ... خداوند می‌فرماید: [استجابت] این [خواسته] برای بنده‌ام است و بنده‌ام هر چه بخواهد، خواهد داشت. به راستی که آن را برای بنده‌ام مستجاب کردم و آنچه را آرزو داشت به او دادم و او را از آنچه هراس داشت، ایمن خواهم داشت."[27]

   

نکات مهم این جلسه:

-    إِیاكَ نَعْبُدُ وَ إِیاكَ نَسْتَعِین یعنی: تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو کمک می‌طلبیم.

O    هر چه بیشتر رفتارها و انتخاب‌های روزمره‌مان بر پایه‌ی تبعیت از عقل باشد، به «إِیاكَ نَعْبُدُ» نزدیکتریم.

O    برای دستیابی به درجه‌ی حقیقیِ «إِیاكَ نَعْبُدُ وَ إِیاكَ نَسْتَعِین» وجدان فقر وجودی ضروری است.

-    اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیم یعنی: ما را به راه راست هدایت فرما!

O    صراط مستقیمِ خداوند، امیر مومنان و یازده امام پس از اویند.

O    صراط اهل بیت، همان عقلانیت است و پیرو اهل بیت، عقل گرا و عقل مدار است.

O    شیطان سوگند خورده سر راه صراط مستقیم بنشیند و مردم را از پذیرش و پیروی از امیر مومنان و امامان بعدی منصرف و منحرف سازد.

-    صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم‏ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّين‏ یعنی: راه کسانی که به ایشان نعمت دادی؛ نه آنهایی که به ایشان غضب کردی و نه گمراهان

O    مقصود از نعمت داده شدگان، کسانی هستند که خداوند به ایشان نعمت شناخت و تبعیت از امیر مومنان و فرزندانش را ارزانی فرموده.

O    مقصود از غضب شدگان، آنهایی هستند که با پشت کردن به امیر مومنان و عدم تبعیت از ایشان مورد غضب خداوند قرار گرفتند.

O    مقصود از گمراهان، کسانی هستند که دنباله روی غضب شدگان شدند و با پشت کردن به اهل بیت علیهم السلام به گمراهی کشیده شدند.

   

 

www.mohammadivu.org.MOHR   

 

      

 

         

 

       

 

 


[1]"قَوْلُ الرَّجُلِ لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَكْتُ وَ لَوْ لَا فُلَانٌ لَضَاعَ عِيَالِي جَعْلٌ لِلَّهِ شَرِيكاً فِي مُلْكِهِ يَرْزُقُهُ وَ يَدْفَعُ عَنْهُ فَقِيلَ لَهُ لَوْ قَالَ لَوْ لَا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيَّ بِفُلَانٍ لَهَلَكْتُ قَالَ لَا بَأْسَ بِهَذَا" یعنی: شخصی که بگوید اگر فلانی نبود، هلاک می‌شدم و اگر فلانی نبود خانواده ام از دستم رفته بود، برای خداوند در فرمانروی‌اش شریک قرار داده که آن شریک به او رزق رسانده و بلا را از وی دور کرده است. سوال شد اگر گفته شود اگر خدا به من به سبب فلانی منت نگذاشته بود هلاک شده بودم، چطور؟ امام فرمودند اشکالی ندارد: بحارالانوار، ج 9، ص 106.

[2] از امام صادق علیه السلام سوال شد عقل چیست؟ فرمودند: "مَا عُبِدَ بِهِ الرّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ" یعنی: چیزی است که توسط آن خداوند رحمان عبادت می‌شود و بهشت به دست می‌آید: اصول كافى، ج 1، ص 11.

[3] امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: "لَیسَ بَینَ الایمان وَ الکُفرِ الاَّ قِلَّةِ العقلِ" یعنی: [فاصله‌ای] بین ایمان و کفر نیست مگر کمی عقل: اصول کافی، ج ۱، ص ۲۸.

[4] بنگرید به درس سوم از درسنامه نماز، پیوند با ملکوت

[5] فرمایش رسول اکرم: بحارالانوار، ج 2، ص 32.

[6]پیامبر فرموده‌اند جبرییل از جانب خدا چنین گفت: "يَا عِبَادِي كُلُّكُمْ ضَالٌّ إِلَّا مَنْ هَدَيْتُهُ، فَاسْأَلُونِي الْهُدَى أَهْدِكُمْ. وَ كُلُّكُمْ فَقِيرٌ إِلَّا مَنْ أَغْنَيْتُهُ، فَاسْأَلُونِي الْغِنَى أَرْزُقْكُمْ. وَ كُلُّكُمْ مُذْنِبٌ إِلَّا مَنْ غَفَرْتُ فَاسْأَلُونِي الْمَغْفِرَةَ أَغْفِرْ لَكُمْ ... وَ لَوْ أَنَّ أَوَّلَكُمْ وَ آخِرَكُمْ، وَ حَيَّكُمْ وَ مَيِّتَكُمْ، وَ رَطْبَكُمْ وَ يَابِسَكُمْ، اجْتَمَعُوا فَتَمَنَّى كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ، مَا بَلَغَتْ مِنْ أُمْنِيَّتِهِ. فَأَعْطَيْتُهُ لَمْ يَتَبَيَّنْ ذَلِكَ فِي مُلْكِي، كَمَا لَوْ أَنَّ أَحَدَكُمْ مَرَّ عَلَى شَفِيرِ الْبَحْرِ، فَغَمَسَ فِيهِ إِبْرَةً ثُمَّ انْتَزَعَهَا، وَ ذَلِكَ بِأَنِّي جَوَادٌ مَاجِدٌ، وَاجِدٌ، عَطَائِي كَلَامٌ، وَ عَذَابِي كَلَامٌ، فَإِذَا أَرَدْتُ شَيْئاً فَإِنَّمَا أَقُولُ لَهُ: كُنْ فَيَكُونُ (سوره بقره، آیه 117) يَا عِبَادِي اعْمَلُوا أَفْضَلَ الطَّاعَاتِ وَ أَعْظَمَهَا ... إِنَّ أَعْظَمَ الطَّاعَاتِ تَوْحِيدِي، وَ تَصْدِيقُ نَبِيِّي، وَ التَّسْلِيمُ لِمَنْ نَصَبَهُ بَعْدَهُ - وَ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع وَ الْأَئِمَّةُ الطاهرين [الطَّاهِرُونَ‏] مِنْ نَسْلِهِ ص": التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص 42.

[7] رسول خاتم در روز غدیر خطاب به همگان فرمودند: "مَعَاشِرَ النَّاسِ أَنَا صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِيمُ الَّذِي أَمَرَكُمْ بِاتِّبَاعِهِ ثُمَّ عَلِيٌّ مِنْ بَعْدِي ثُمَّ وُلْدِي مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّوَ بِهِ يَعْدِلُون (سوره اعراف، آیه 181)‏" یعنی: ای مردم؛ من همان صراط مستقیم الهی هستم که به تبعیت از آن امر شده اید سپس بعد از من علی و پس از او امامان از نسل اویند: بحارالانوار، ج 37، ص 212. ؛ همچنین بارها در میان جمع، امیر مومنان را با دست نشان دادند و فرمودند: "وَ أَنَّ هذا صِراطِي‏ مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ‏ (سوره انعام، آیه 153.) إِلَى آخِرِ الْآيَة" یعنی: این [علی همان است که خداوند درباره‌اش فرموده] راه مستقیم من است. از او پیروی کنید و از راه های پراکنده اجتناب نمایید: بحارالانوار، ج 24، ص 14.

علاوه بر رسول خاتم، اهل بیت علیهم السلام نیز بارها به این نکته که مقصود واقعی خداوند از صراط مستقیم کیست اشاره کرده‌اند. به عنوان نمونه به دو حدیث زیر توجه فرمایید:

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: "وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُواالسُّبُلَ‏ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ‏ وُلْدِ فَاطِمَةَ هُمْ صِرَاطُ اللَّهِ‏ فَمَنْ أَبَاهُمْ سَلَكَ السُّبُل": یعنی: آنجا که خداوند می‌فرماید «و همانا این صراط مستقیم من است. پس تبعیتش کنید و از راه های پراکنده پیروی نکنید» مقصودش آن است که علی بن ابیطالب و امامان از فرزندان فاطمه سلام الله علیها، صراط خدا هستند. پس هرکه از آنها روی برگرداند، داخل سایر راه‌ها شده که در آیه به آن اشاره گردیده است: بحارالانوار، ج 24، ص 15.

و هنگامی که از امام رضا علیه السلام سوال شد در کجای قرآن «علی» ذکر شده، فرمودند:"أَنَّهُ سُئِلَ أَيْنَ ذُكِرَ عَلِيٌّ ع فِي أُمِّ الْكِتَابِ فَقَالَ فِي قَوْلِهِ سُبْحَانَهُ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ هُوَ عَلِيٌّ ع‏" یعنی: آنجا که خداوند فرمود اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیم، [صراط مستقیم] همان علی علیه السلام است: بحارالانوار، ج 23، ص 211.

[8]"بَيْنَمَا نَحْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِذْ قَالَ وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب‏وَ أَنَّ هذا صِراطِي‏ مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ‏ (سوره انعام، آیه 153.) إِلَى آخِرِ الْآيَة" یعنی: این [علی همان است که خداوند درباره اش فرموده] راه مستقیم من است. از او پیروی کنید و از راه های پراکنده اجتناب نمایید: بحارالانوار، ج 24، ص 14.

[9]"عَلِيٌّ دَيَّانُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ الشَّاهِدُ عَلَيْهَا وَ الْمُتَوَلِّي لِحِسَابِهَا ... وَ صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِيمُ بِهِ يُهْتَدَى بَعْدِي مِنَ الضَّلَالَةِ وَ يُبْصَرُ بِهِ مِنَ الْعَمَى بِه‏": بحارالانوار، ج 40، ص 97.

[10]بنگرید به اولین حدیث در پاورقی شماره 7.

[11]"فَلْيُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة‏": بحارالانوار، ج 37، ص 211.

[12]بنگرید به درس دوم و سوم از درسنامه عهد معهود.

[13]قرآن کریم، سوره اعراف، آیه 16.

[14]رسول خاتم: "لَيْسَ‏ مِنَّا مَنْ خَانَ بِالْأَمَانَة": بحارالانوار، ج 72، ص 172.

[15]امیر مومنان: "لَيْسَ‏ مِنْ شِيعَتِنَا مَنْ أَخَذَ غَيْرَ حَقِّهِ وَ لَا مَنْ‏ ظَلَمَ‏ النَّاس": دعائم الاسلام، ج 1، ص 56.

[16] رسول خانم: "مَنْ لَمْ يَرْحَمْ صَغِيراً وَ لَا يُوَقِّرْ كَبِيراً فَلَيْسَ‏ مِنَّا": بحارالانوار، ج 71، ص 227.

[17]امام صادق علیه السلام: "لَيْسَ‏ مِنَّا مَنْ لَمْ يَمْلِكْ نَفْسَهُ عِنْدَ الْغَضَب": بحارالانوار، ج 75، ص 266.

[18]امام رضا علیه السلام: "مَنْ كَانَ مِنَّا لَمْ يُطِعِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَيْسَ مِنَّا": بحارالانوار، ج 49، ص 219.

[19] امام رضا علیه السلام: "لَيْسَ‏ مِنَّا مَنْ لَمْ يَأْمَنْ جَارُهُ بَوَائِقَه": بحارالانوار، ج 68، ص 259.

[20]امیر مومنان در بازار گوشت فروشان فرمود: از ما نیست کسی که در گوشت بدمد و آن را فربه نشان دهد: "مَنْ نَفَخَ مِنْكُمْ فِي اللَّحْمِ فَلَيْسَ‏ مِنَّا": بحارالانوار، ج 62، ص 326.

[21]رسول خاتم: "أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ عَصَمَنَا اللَّهُ مِنْ أَنْ نَكُونَ مَفْتُونِينَ أَوْ فَاتِنِينَ أَوْ مُفْتَنِينَ‏ أَوْ كَذَّابِينَ أَوْ كَاهِنِينَ أَوْ سَاحِرِينَ أَوْ عَائِفِينَ أَوْ خَائِنِينَ أَوْ زَاجِرِينَ أَوْ مُبْتَدِعِينَ أَوْ مُرْتَابِينَ أَوْ صَادِفِينَ‏ عَنِ الْحَقِّ مُنَافِقِينَ فَمَنْ كَانَ فِيهِ شَيْ‏ءٌ مِنْ هَذِهِ الْخِصَالِ فَلَيْسَ‏ مِنَّا وَ لَا نَحْنُ مِنْه": بحارالانوار، ج 16، ص 376.

[22]امیر مومنان به همین نکته اشاره کرده و فرموده اند: "لَيْسَ هَؤُلَاءِ الْمُنْعَمَ عَلَيْهِمْ بِالْمَالِ وَ صِحَّةِ الْبَدَنِ، وَ إِنْ كَانَ كُلُّ هَذَا نِعْمَةً مِنَ اللَّهِ ظَاهِرَةً أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ هَؤُلَاءِ قَدْ يَكُونُونَ كُفَّاراً، أَوْ فُسَّاقاً فَمَا نُدِبْتُمْ [إِلَى‏] أَنْ تَدْعُوا بِأَنْ تُرْشَدُوا إِلَى صِرَاطِهِمْ، وَ إِنَّمَا أُمِرْتُمْ بِالدُّعَاءِ- لِأَنْ تُرْشَدُوا إِلَى صِرَاطِ الَّذِينَ أَنْعَمَ [اللَّهُ‏] عَلَيْهِمْ: بِالْإِيمَانِ بِاللَّهِ، وَ التَّصْدِيقِ بِرَسُولِهِ وَ بِالْوَلَايَةِ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ ..." یعنی: اين افرادی که خداوند می‌فرماید به آنها نعمت داده شده، اِنعام به مال و تندرستی نيستند. اگر چه همه‌ی اينها نعمت بارزى از جانب خدا است، اما آيا نمى‏بينيد افرادی که از نعمت مال و سلامت برخوردارند گاهى كافر يا فاسق‏اند؟! بنابراین، آیا از خدا می‌خواهید به راه آنها رهنمون شوید؟ [البنه که نه] بلکه فقط مأمور شديد بخواهيد: به راه كسانى هدایت شويد كه بر آنان نعمت ايمان به خدا، و تصديق رسول خدا و ولايت محمّد و خاندان پاکش ارزانى گشته است: التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص 48.

[23]علاقمدان به موضوع مبیّن و مفسر حقیقی قرآن می‌توانند به درسنامه تبیین قرآن در پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص) مراجعه فرمایند.

[24]بنگرید به پاورقی شماره 22. همچنین بنگرید به روایتی که امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرموده‌اند: "صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ‏ فَهَدَيْتَهُمْ‏ بِالْإِسْلَامِ وَ بِوَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع وَ لَمْ تَغْضَبْ عَلَيْهِمْ وَ لَمْ يَضِلُّوا- غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ‏ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ الشُّكَّاكِ الَّذِينَ لَا يَعْرِفُونَ إِمَامَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع- وَ لَا الضَّالِّينَ‏ عَنْ إِمَامَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ" یعنی: راه آنهایی که به ایشان نعمت دادی و به اسلام و ولایت علی بن ابیطالب هدایت نمودی و هرگز بر آنها خشم نگرفتی و آنها هرگز گمراه نشدند، آنها که به ایشان غضب کردی، یهود و نصارا و شک کنندگانی است که امامت امیر مومنان را نمی‌شناسند و گمراهان آنانند که از امامت علی بن ابیطالب گمراه شدند: بحارالانوار، ج 35، ص 365.

[25] رسول رحمت فرموده اند: "... فَأَفْرَدَ الِامْتِنَانَ عَلَيَّ بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ وَ جَعَلَهَا بِإِزَاءِ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ"یعنی: خداوند با «فاتحة الكتاب»، منّت خاصّ جداگانه‏اى بر من نهاد و آن را همتای قرآنِ عظیم قرار داد: بحارالانوار، ج 89، ص 227.

[26] رسول رحمت فرموده اند: "لَوْ أَنَّ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ وُضِعَتْ فِي كِفَّةِ الْمِيزَانِ وَ وُضِعَ الْقُرْآنُ فِي كِفَّةٍ لَرَجَحَتْ فَاتِحَةُ الْكِتَابِ سَبْعَ مَرَّات‏" یعنی: اگر فاتحة الکتاب را در یک کفه‌ی ترازو و باقی سوره‌های قرآن را در کفه‌ی دیگر قرار دهند، فاتحة الکتاب، هفت برابر سنگین‌تر است: وسائل الشیعه، ج 4، ص 330.

[27]"فَإِذَا قَالَ الْعَبْدُ: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: صَدَقَ عَبْدِي إِيَّايَ يَعْبُدُ أُشْهِدُكُمْ لَأُثِيبَنَّهُ عَلَى عِبَادَتِهِ ثَوَاباً- يَغْبِطُهُ كُلُّ مَنْ خَالَفَهُ فِي عِبَادَتِهِ لِي. فَإِذَا قَالَ‏: «وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: بِيَ اسْتَعَانَ عَبْدِي، وَ إِلَيَّ الْتَجَأَ أُشْهِدُكُمْ لَأُعِينَنَّهُ [عَلَى أَمْرِهِ وَ لَأُغِيثَنَّهُ‏] فِي شَدَائِدِهِ، وَ لَآخُذَنَّ بِيَدِهِ يَوْمَ نَوَائِبِهِ. فَإِذَا قَالَ‏: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» إِلَى آخِرِهَا- قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: هَذَا لِعَبْدِي وَ لِعَبْدِي مَا سَأَلَ [وَ] قَدِ اسْتَجَبْتُ لِعَبْدِي، وَ أَعْطَيْتُهُ مَا أَمَّلَ، وَ آمَنْتُهُ مِمَّا مِنْهُ وَجِلَ‏": التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص 59.

   

 

به ما بپیوندید: 

instagram twtr fbk telegram Aparat

  

 
امروز:امروز:84
این هفته:این هفته:8096
در مجموع:در مجموع:7138604
Center
Pagerank