جمعه, 23 آذر 1403   11. جمادی الاخر 1446
 
instagram twtr fbk telegram Aparat

درس پنجم: تمسّک و مراجعه

دانلود درس پنجم تببین قرآن

 بسم الله الرحمن الرحیم

تبیین قرآن

   

درس‌گفتارهایی از: مسعود بسیطی

با اهتمام: زهرا مرادی

   

در دوره تبیین قرآن ، درباره‌ی چگونگی تبیین قرآن و نحوه‌ی بهره‌مندی از هدایت این کتاب نورانی سخن خواهیم گفت؛ و به این موضوع می‌پردازیم که چگونه می‌توان منظور حقیقی خدا را از کلامش دریافت. این مبحث در هشت گفتار و طی هشت هفته‌ی متوالی جهت استفاده‌ی علاقمندان ارائه می‌گردد.    

 

درس پنجم: تمسّک و مراجعه

 

در جلسه‌ی گذشته به این مطلب اشاره داشتیم که نه تنها مردم عصر رسول خدا؛ بلکه مردمان همه‌ی اعصار، برای بهره مندی از قرآن، به مبیّن نیاز دارند. بسیاری از علوم و مفاهیم قرآنی در زمان پیامبر اسلام تبیین نشد و از همین رو، ایشان جانشینانی برای امر هدایت مردم و تبیین قرآن معرفی فرمود. رسول رحمت ضمانت کرده در صورتی که مردم به قرآن و مبیّن آن (یعنی عترت رسول) متمسّک باشند، هرگز گمراه نخواهند شد. در این جلسه به بررسی معنای تمسّک و نحوه‌ی متمسّک شدن به قرآن می‌پردازیم.

 

همانطور که در جلسه‌ی پیش گفته شد، رسول خاتم، راه هدایت مردم در همه‌ی اعصار را تمسک به قرآن و عترت خویش (تبیین کنندگان قرآن) اعلام کردند و فرمودند:

"من دو ثقل عظیم در میان شما به یادگار (امانت) می‌گذارم. کتاب خدا و اهل بیت عترتم. اگر به این دو متمسّک باشید، هرگز گمراه نخواهید شد."[1]

 

معنای تمسّک:

تمسّک، به معنای «اعتصام = چنگ زدن»[2]  و چسبیدن دو شیء به هم است؛ به گونه‌ای که جدا کردن آن دو از هم بسیار دشوار باشد؛ مانند چسبیدن پوست به گوشت[3]. مانند چسبیدن رنگ به دیوار. رنگ آنچنان به دیوار می‌چسبد که گویی جزیی از آن است. هرکس به دیوار اشاره کند، ناخودآگاه رنگش را هم مد نظر قرار داده است.

فرستاده‌ی صدیق خدا، محمد امین ضمانت کرده که اگر امتش پس از او اینچینین به قرآن و عترت متمسّک باشند، همواره در مسیر سعادت‌اند و هیچ گاه گمراه نخواهند شد. در واقع هرکس خواهان هدایت است، باید در همه‌ی امور به کتاب خدا و عترت رسولش «مراجعه» نماید و سعادت و هدایت را در جوار آن دو بجوید. [4]

 

تمسّک به قرآن:

قرآن، بیان کننده‌ی همه چیز است[5] و چیزی نیست که در قرآن نیامده باشد [6].

اما چگونه است که حتی چگونگی انجام واجباتی مانند نماز و حج، در آن دیده نمی‌شود؟! تمسّک و مراجعه به قرآن، چگونه می‌تواند ضامن هدایت ما گردد؛ وقتی در ابتدایی ترین مسائل هم نتواند روشن گری کند؟

در جلسات گذشته به این موضوع پرداختیم که بدون مبیّن، بسیاری از آیات قرآن برای ما مبهم و غیر قابل استفاده هستند؛ و اصلا دلیل خدا از نزول قرآن جز این نبوده که توسط مبیّن الهی برای مردمان تبیین شود و اختلافات آنها را برطرف سازد [7]. بنابراین، تمسّک به قرآن، بدون تمسّک به مبیّنِ آن، بی معنی است. از همین رو رسول خدا پس از آنکه به مردم توصیه می کند به قرآن متمسّک شوند تا شفا و نجات و پاداش الهی را از آنِ خویش سازند، معنای تمسّک حقیقی به قرآن را چنین می‌فرماید:

"آیا می‌دانید کدام متمسّک است که به این شرف عظیم دست می یابد؟ کسی که قرآن و تأویل آن را از ما اهل بیت بگیرد"[8].

کسی که می‌تواند «کل شیء» یعنی «همه چیز» را از دل قرآن استخراج کند، مبیّن قرآن است. زبان گویای قرآن، مبیّن آن است. چه زیبا امیر مؤمنان درباره‌ی قرآن می‌فرماید:

"شما این قرآن را به سخن آرید! هیچگاه برای شما سخن نخواهد گفت؛ ولی من برای شما می‌گویم که مقصود از آیات آن چیست. [9] این کتاب، ساکت است و من بیانگر او هستم و غرض از عبارات آن را بیان می‌کنم. پس شما تمسّک به کتاب ناطق کنید و از حکم کردن به کتاب صامت بپرهیزید؛ چون قرآن زبان گویایی جز من ندارد. [10] "

حال، که دانستیم "تمسّک حقیقی به قرآن جز در پرتو روشنگری های مبین قرآن ممکن نخواهد بود"، زمان آن رسیده تا درباره‌ی چگونگی تمسّک به مبیّن قرآن سخن بگوییم.

 

تمسّک به اهل بیت (تبیین کنندگان قرآن):

آیا مقصود نبی اکرم از تمسّک به اهل بیت، تنها تمسّک به روایات آنها بوده است؟ یا اینکه مراجعه به اهل بیت با مراجعه به احادیث ایشان تفاوت دارد؟

تمسّک به کلام اهل بیت، در راستای مراجعه به عترت است؛ اما به معنای تمسّک واقعی و کامل به وجود مبیّن نیست. چراکه آیات متعددی در قرآن کریم وجود دارند که درباره‌ی آنها کلامی از پیامبر و اهل بیتش به دست ما نرسیده است. در بسیاری موارد هم که مبیّن درباره‌ی کلام خدا توضیح داده، شرایط و سطح درک و فهم سوال کننده را لحاظ کرده و متناسب با شرایط آن لحظه، مفهوم آیه را تبیین فرموده است. چه بسا اگر فرد دیگری از ایشان سوال می‌کرد، به جنبه‌ای دیگر از آیه می‌پرداخت و با کیفیت دیگری تبیین می‌فرمود. [11]

در واقع، مراجعه به احادیث، شرط لازم برای مراجعه به اهل بیت است، اما کافی نیست. از همین روست که رسول خدا در حدیث ثقلین چنین نفرمود که به کلام خدا و «کلام اهل بیت» متمسّک شوید؛ بلکه فرموده به کتاب خدا و «اهل بیت» مراجعه کنید.

توجه به این نکته، بسیار مهم و حیاتی است که تمسّک و مراجعه به عترت، لزوما به معنای مراجعه به منزل آنها و دیدن چهره‌ی ایشان یا شنیدن صدایشان نیست. بلکه تمسّک به اهل بیت به معنای توجه همیشگی به آنها به عنوان منبع علم، هدایت و خیر است. به معنای پذیرفتن ایشان به عنوان جانشینان حقیقیِ خدا بر روی زمین و درخواست هدایت و عنایت از جانب آنهاست.

نکته‌ی دیگر آن که: خداوند برای هر عصری مبیّنی زنده تعیین کرده تا مردمان با مراجعه به او از علم و هدایت قرآن بهره مند شوند. مردم این عصر هم مبیّن و هدایتگری زنده دارند که می‌توانند (و باید) به او مراجعه کنند. رسول خدا هدایتگر عصر ما را هم به صراحت معرفی فرموده:

"بدانید که حلال و حرام بیش از آن است که من همه‌ی آنها را بشمارم و معرفی کنم ... پس مامورم از شما بیعت بگیرم و با شما دست بدهم بر اینکه قبول کنید آنچه از طرف خداوند عز و جل درباره‌ی امیر مؤمنان علی و جانشینان بعد از او آورده ام که آنان از نسل من و اویند؛ (و آن موضوع) امامتی است که فقط در آنها به پا خواهد بود؛ و آخر ایشان «مهدی» است." [12]

از همین روست که در زیارت آل یاسین بر مبیِّن زنده‌ی این عصر  مهدیِ آخر الزمان که خداوند ظهورش را نزدیک گرداند  اینچنین سلام می دهیم:

"اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا تالِىَ كِتابِ اللَّهِ وَتَرْجُمانَهُ ... اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْرَءُ و َتُبَیِّنُ"

سلام بر تو اى تلاوت كننده‌ی كتاب خدا و تفسیر كننده‌ی آیات او ... سلام بر تو هنگامى كه (کلام خدا را) مى‌خوانى و تبیین مى‌كنى.

 

Bullets نکات مهم این جلسه:

-  تمسّک، یعنی چسبیدن دو شیء به هم، به گونه‌ای که جدا کردن آن دو از هم بسیار دشوار باشد؛ مانند چسبیدن پوست به گوشت.

-  پیامبر، هدایت کسانی را که به قرآن و اهل بیت متمسّک باشند، ضمانت فرموده است.

-  تمسّک به قرآن، تمسّک به مبیّن قرآن است.

-  تمسّک به اهل بیت، به این معناست که: ایشان را به عنوان جانشینان خدا و سرچشمه‌ی علم و هدایت قبول داشته باشیم؛ به آنها توجه کنیم؛ و از آنها هدایت و سعادتمندی طلب نماییم.

-  استفاده از روایاتِ تبیین کنندگان قرآن، تنها جنبه‌ای از تمسّک به ایشان است.

-  خداوند، برای مردم این عصر هم مبیّنی زنده انتخاب کرده تا مردم بتوانند با مراجعه به ایشان به هدایت و سعادت دست یابند.

 

www.mohammadivu.org.MOHR
   [درس قبلی ]        [درس بعدی ]

 

[1]  - "إنی تارك فیكم الثقلین كتاب الله وعترتی أهل بیتی إن تمسكتم بهما لن تضلوا أبدا": مستدرک الوسائل، ج 11، ص 374.

این حدیث، متواتر و مورد وثوق اهل تسنن است. به عنوان نمونه، حاکم در «المستدرک» حدیث ثقلین را به این شکل آورده که رسول خدا در حج آخرش گفت: "أيها الناس اني تارك فيكم أمرين لن تضلوا ان اتبعتموهما و هما كتاب الله وأهل بيتي عترتي ثم قال أتعلمون اني أولى بالمؤمنين من أنفسهم ثلاث مرات قالوا نعم فقال رسول الله صلى الله عليه وآله من كنت مولاه فعلي مولاه": حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 110. ؛ در صحیح مسلم نیز با این عبارات، به حدیث ثقلین اشاره شده است: "وأنا تارك فيكم ‏ ‏ثقلين ‏ ‏أولهما كتاب الله فيه الهدى والنور فخذوا بكتاب الله وإستمسكوا به ، فحث على كتاب الله ورغب فيه؛ وأهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي": مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج 7، ص 123.

 

[2]  - "والاعتصام: التمسّک بالشیء": مفردات راغب، ذیل واژه‌ی «عصم».

[3]  - مسک به معنای پوست است. اما نه فقط رویه‌ی پوست. بلکه ضخامتی از پوست که به گوشت می‌چسبد: "والمسک: الجلد الممسک للبدن": مفردات راغب، ذیل واژه‌ی «مسک». از این روی هنگامی که می‌گوییم تمسّک، منظورمان چسبیدنی است شبیه آنچه که پوست به گوشت می‌چسبد.

[4]  - غربت، نصرت، مراجعه؛ نوشته مسعود بسیطی، فصل چهارم: مراجعه.

[5] - "وَ نَزَّلْنا عَلَیْكَ الْكِتابَ تِبْیاناً لِكُلِّ شَیْ‏ءٍ" یعنی: و ما بر تو این کتاب را که بیان کننده‌ی همه چیز است، نازل کردیم: قرآن کریم، سوره نحل، آیه 89.

[6] - "و مَا فَرَّطْنَا فِی الكِتَابِ مِن شَیْءٍ" یعنی:  و ما چیزی را در این کتاب فروگزار نکردیم: قرآن کریم، سوره انعام، آیه 31. "وَلاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَ لاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُبِین" یعنی: و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ تر و خشكى نیست مگر اینكه در كتاب روشن [آمده] است.

[7] -  "وَمَا أَنزَلْنَا عَلَیْكَ الْكِتَابَ إِلاَّ لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُواْ فِیهِ" یعنی: و این کتاب را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه در آن اختلاف دارند، تبیین کنی: قرآن کریم، سوره نحل، آیه 64. (مراجعه کنید به تبیین قرآن، جلسه سوم)

[8] - "أتدرون من المتمسك به الذی (بتمسكه ینال) هذا الشرف العظیم؟ هو الذی أخذ القرآن وتأویله عنا أهل البیت": بحارالانوار، ج 89، ص 182.

[9] -  "ذلک القرآن فاستنطقوه ولن ینطق ولکن اخبرکم عنه": نهج البلاغه، ص 223.

[10] -  "هذا کتابُ الله الصامت و أنا المُعَبِّرُ عَنه فَخُذوا بکتاب الله الناطق و ذَروا الحُکم بکتابِ الله الصّامت اذ لا معبر عنه غیری": العمده، ص 330.

[11] -  به عنوان نمونه امام صادق (ع) – ششمین مبیّن قرآن پس از رسول اکرم - درباره‌ی آیه‌ی "وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَآ أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا" گاهی تنها به جنبه‌ی نجات انسان از مرگ (مانند مردن در اثر تشنگی) اشاره فرموده؛ و گاهی با توجه به شناختی که درباره‌ی فهم و درک مخاطب داشته، جنبه‌ی عمیق‌تری از آن را بیان کرده و نجات آدمی از گمراهی به هدایت را نیز مصداق آیه‌ی مذکور دانسته است. بنگرید به: بحارالانوار، ج 93، ص 170 و ج 2، ص 20.

[12] -  بخش‌هایی از خطابه غدیر: "أَلا انَّ الْحَلالَ وَالْحَرامَ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ أُحْصِیَهُما وَأُعَرِّفَهُما ... فَأُمِرْتُ أَنْ آخُذَ الْبَیْعَةَ مِنْکُمْ وَالصَّفْقَةَ لَکُمْ بِقَبُولِ ما جِئْتُ بِهِ عَنِ اللّه‏ِ عَزَّ وَجَلَّ فى عَلِىٍّ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَالاْئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ الَّذینَ هُمْ مِنّى وَمِنْهُ اَْئِمَّةَ قائِمَةً" و "خاتِمُها الْمَهْدِى": بحارالانوار، ج 37، ص 213. و الیقین، ص 358.

 

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی

 

به ما بپیوندید: 

instagram twtr fbk telegram Aparat

  

 
امروز:امروز:1147
این هفته:این هفته:11292
در مجموع:در مجموع:7583826
Center
Pagerank