نویسنده: زهرا مرادی ( کارشناس ارشد MBA؛ این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )
روزها کوتاه و کوتاهتر شد و شب ها بلند و بلندتر. آنقدر بلند که یلدا شد. [1]
زمین شیفتهی روشنایی بود. دلتنگ نور.
گردید و گردید تا آنکه روشناییِ صبح بر تاریکیِ شب چیره شد.
لحظهای را که دیگر شب طولانیتر از روز نبود، به جشن نشست. [2]
از شوق، شکفت.
شکوفه زد. نو شد. نوروز شد!
زمین خندید.
دستان سبزش را به سوی آسمان بی منتها بلند کرد و با آفریدگارش چنین نجوا کرد:
"ای تغییر دهندهی جانها و دیدگان؛
ای تدبیر کنندهی روزها و شبان؛
ای گردانندهی حال آفریدگان؛
با ظهور آنکه وعدهی آمدنش را به عالمیان دادهای
– همو که زمینیان او را بودای پنجم، آواتارای دهم، سوشیانت، ماشیح آخر زمان، پسر انسان، مهدی موعود، ... میخوانند –
روشنایی را برای همیشه بر تاریکی و ظلمت پیروز گردان و حال ما را به بهترین حالات بگردان." [3]
[1]- اشاره به کوتاه تر بودن مدت روز از مدت شب، در فصول پاییز و زمستان.
[2]- اشاره به اعتدال بهاری که در آن طول روز با طول شب برابر شده؛ از آن به بعد روشنایی روز، بلندتر از تاریکی شب میشود.
[3]- اشاره به دعای تحویل سال: "یا مقلّب القلوب و الابصار؛ مدبّر الیل و النهار؛ یا محوّل الحول و الاحوال؛ حوّل حالنا الی احسن الحال": مجلسى، محمد باقر. زادالمعاد. ص 328.
امروز: | 1005 | |
این هفته: | 10069 | |
در مجموع: | 7416184 |