سه شنبه, 29 اسفند 1402   9. رمضان 1445
 
instagram twtr fbk telegram Aparat

بزرگمردی که به دعای امام زمان متولد شد (معرفی شیخ صدوق)

 

نویسنده: زهرا مرادی   کارشناس ارشد MBA؛ این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید  )

 

تولد مولودی مبارک به دعای امام زمان

نامه‌ای از شهر قم به دست حسین بن روح - سومین نائبِ مهدی علیه السلام - رسید که پاسخش برکاتی عظیم نه فقط برای نویسنده‌ی نامه، بلکه برای همگان خصوصا شیعیان به همراه داشت. نامه، متعلق به علی بن حسین بن موسی بن بابویه - یکی از عالمان بزرگ شیعه – بود. او که پس از گذشت 50 سال از عمرش هنوز صاحب فرزند نشده بود، به امام زمانش متوسل شده بود تا شاید به دعای ایشان چراغ خانه‌اش روشن گردد. پاسخ امام، دل مرد را شاد و چشمانش را نمناک کرد. امام برایش نوشته بود:

«برای حاجتت در درگاه الهی دعا کردیم. به زودی دو پسر نیكوكار روزیِ تو می‌شود.»[1]

و این‌چنین بود که ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی که بعدها به شیخ صدوق و اِبنِ بابُوَیْه شُهره شد در اوایل قرن چهارم هجری قمری[2] در شهر قم چشم به جهان گشود.

 

اساتید و شاگردان

شیخ صدوق از همان کودکی به فراگیری علوم اهل بیت علیه السلام پرداخت و از محضر اساتید بزرگی همچون پدرش بهره جُست. او شهر به شهر گشت و نزد بیش از دویست تن از دانشمندان بزرگ عصر خویش شاگردی كرد[3] تا آموزه‌های ناب محمدی را بیاموزد و بیاموزاند. شاگردانی همچون شیخ مفید و صدها اندیشمند بزرگ دیگر[4] ثمره‌ی جِدّ و جهد او در اشاعه‌ی کلام پیامبر خاتم و خاندان پاکش بود.

 

تألیفات:

مکتوبات شیخ صدوق، هم از نظر محتوا و هم از نظر سندیت، از جایگاه ویژه‌ای نزد دانشمندان شیعه برخوردار است.

به عنوان نمونه، «کتاب من لا یحضره الفقیه» دومین کتاب از کتب اربعه است که در فقه و حلال و حرام و قوانین و مقررات شرع نوشته شده است. در دلیل نگارشِ این کتاب، خود شیخ تعریف می‌کند که یکی از سادات شهر بلخ از او خواست کتابی مانند «کتاب من لا یحضره الطبیب» در طب نوشته‌ی محمد بن زکریا رازی بنویسد تا مورد استفاده‌ی کسانی قرار بگیرد که به علما و فقها دسترسی ندارند.[5] («کتاب من لایحضره الفقیه» یعنی کتابی برای آن کس که به فقیه دسترسی ندارد) این کتاب شش جلدی با بیش از 4000 حدیث، از زمان نگارش، مورد توجه و استقبال علمای شیعه قرار گرفته است.

یکی دیگر از آثار مهم شیخ صدوق، کتاب «کمال الدین و تمام النعمه» است که در باب غیبت امام زمان و شباهت غیبت ایشان با انبیاء نگاشته شده است. آنچه این کتاب را از آثار مؤلفان دیگر که در همین حوزه دست به تالیف زده‌اند متمایز می‌کند، این است که کتاب شیخ، مستندترین کتاب در در مسئله‌ی غیبت است و به دستور خود صاحب الزمان به نگارش در آمده است.

وجه تسمیه‌ی این کتاب آن است که شیخ، امامت را کمال دین و اتمام نعمت می‌دانست. ایشان در توصیف امامت چنین نوشته:

«بها کمل الدین و تمت النعمة» یعنی: با امامت دین کامل شد و نعمت، تمام گردید.[6]

با آنکه در زمان نگارش این کتاب، تنها حدود صد سال از غیبت امام زمان می‌گذشت، اما بسیاری از مردم درباره‌ی امام غائب دچار شکّ و شبهه شده بودند. لذا همچنانکه خود شیخ صدوق در مقدمه‌ی کمال الدین بیان می‌کند، در عالم مکاشفه، امام زمان به وی می‌فرمایند «چرا کتابی درباره‌ی غیبت نمی‌نویسی؟» شیخ پاسخ می‌دهد «ای فرزند رسول خدا؛ قبلا مطالبی در این مورد نوشته‌ام.» اما امام می‌فرمایند «منظورم به آن شیوه نیست؛ بلکه کتابی در موضوع غیبت تصنیف کن و غیبتهای انبیاء الهی را در آن ذکر کن.»[7]

پس از آن، شیخ شروع به نوشتن «کمال الدین» می‌کند و نمونه‌هایی از زندگی انبیاء را در شباهت به زندگی امام عصر نقل می‌کند تا مردم از تردید درباره‌ی غیبت امام بیرون بیایند. به عنوان نمونه عمر طولانی حضرت نوح را متذکر می‌شود تا کسی نگوید مگر می‌شود امام زمان انقدر عمر کرده باشند؟[8] یا غیبت موسی را مطرح می‌کند که چگونه در بین مردم زندگی می‌کرد اما کسی نمی‌دانست منجی بنی اسراییل است.[9]

آثار  شیخ صدوق به همین دو کتاب ارزشمند ختم نمی‌شود؛ بلکه ایشان، 300 کتاب و رساله از خود به یادگار گذاشت؛[10] مانند:

علل الشرایع (درباره فلسفه احکام و علت تشریع آن‌ها)

التوحید (شناخت خداوند متعال و معرفی دیدگاه شیعه درباره‌ی توحید)

الخصال الممدوحه و المذمومه (دسته بندی روایات با موضوعات اخلاقی و عقیدتی)

عیون اخبار الرضا (درباره‌ی زندگی و احادیث امام رضا علیه السلام)

معانی الاخبار (در توضیح و تشریح حدود پانصد اصطلاح قرآنی، روایی، کلامی و فقهی)

ثواب الاعمال و عقاب الاعمال (بیان روایات در معرفی اعمال پسندیده و پاداش آنها و همچنین اعمال ناپسند و مجازات آنها)

 

جایگاه شیخ صدوق:

دو عامل، شیخ صدوق را در میان بزرگان و علمای دین برجسته نموده است:

نخست اینکه ایشان از بزرگ‌ترین محدّثان شیعه در عصر غیبتِ کبراست. وی از 250 محدّث روایت نقل کرده و مبنای تمامی سیصد و اندی کتاب و رساله‌اش، روایت از اهل بیت علیهم السلام است. همچنین یکی از کتب اربعه به ایشان اختصاص دارد. صدوق، هم‌زمان با کلینی و پیش از شیخ طوسی، جمع‌آوری و تنظیم و دسته‌بندی روایات شیعه را آغاز کرد و بدین ترتیب، مانع پراکندگی و از دست‌رفتن آن‌ها شد.

دلیل دومِ خاص بودن جایگاه شیخ صدوق، تلاش ایشان در تبیین عقاید شیعی و طرح‌ریزی نظام عقیدتی و کلامی شیعه در پرتو روایات امامان شیعه است. در همین راستا صدوق به مسئله‌ی اعتقاد به امام غائب تاکید ویژه‌ای نموده و در این باره و همچنین وضعیت مردم در عصر غیبتِ حجت خدا آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشته که مهم‌ترین آنها «کمال الدین و تمام النعمه» است.

 

 درگذشت شیخ و کرامتی از ایشان پس از چندین قرن:

شیخ صدوق در سال 381 هجری قمری[11] (تقریبا در سنّ هفتاد سالگی)، در شهر ری دار فانی را وداع گفت و همانجا به خاک سپرده شد.

به مرور زمان و در اثر جنگ‌های متعدد و حوادث طبیعی، آرامگاه شیخ صدوق، زیر توده‌های خاک پنهان گردید و  آن منطقه به کشتزار و باغ تبدیل شد. تا اینکه در سال 1238 سیل عظیمی آمد و تمامی آن اراضی را آب فراگرفت. در اثر همین اتفاق، اطراف مزار شیخ صدوق فرو ریخت و شکاف بزرگی پدید آمد. هنگامی که مردم برای پر کردن آن شکاف به محل رفتند، متوجه وجود سردابی قدیمی شدند. عده‌ای کنجکاوانه به داخل سرداب رفتند تا آن بنای متروکه را که زیر خاک پنهان مانده بود، از نزدیک ببینند. اما وقتی به پایین سرداب رسیدند با جسدی روبرو شدند که به نظر می‌رسید تازه دفن شده باشد. از طرفی وجود الیاف پوسیده و از هم گسسته‌ای که روی جسد و اطراف آن بود، نشان می‌داد که مدت زمان زیادی از دفن وی می‌گذرد. آن جنازه به قدری سالم و تازه بود که پذیرش اینکه مدت زمان زیادی از مرگ او گذشته باشد، بسیار سخت می‌نمود. چهره‌ای نیکو با ریش‌هایی که بر روی سینه ریخته شده بود، بدنی بی عیب و سالم، دستانی که اثر حنا بر روی آن دیده می‌شد، ...

خبر این ماجرا به سرعت در شهر پیچید تا به گوش فتحعلی شاه قاجار رسید. او به همراه چند تن از علمای آن زمان برای مشاهده‌ی جسد، وارد سرداب شد و پس از آنکه با چشم خود پیکر سالم متوفّی را در کنار کفنی پوسیده دید، دستور تحقیق درباره‌ی صاحب جسد را صادر نمود. گروه تحقیق، با جستجویی که در سرداب انجام دادند، لوحی سنگی پیدا کردند که روی آن نوشته بود:

«هذا المرقد العالم الكامل المحدث، ثقة المحدثین، صدوق الطایفه، أبو جعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی»[12]

با پیدا شدن این سنگ نوشته و تایید علما جای هیچ تردیدی باقی نماند که پیکر، متعلق به عالِم بزرگ شیعه، شیخ صدوق یا همان ابن بابویه است. لذا فتحعلی شاه دستور داد تا سرداب را مرمّت کنند و بنای مناسبی بر روی آن بسازند. پس از برپاییِ بقعه ی شیخ صدوق، افراد زیادی در اطراف آن به خاک سپرده شدند و گورستانی به نام گورستان ابن بابویه شکل گرفت.

از جمله‌ی کسانی که موفق به دیدن جسد شیخ صدوق شد، علامه سید محمود مرعشی نجفی (پدر مرحوم آیت الله مرعشی نجفی) بود که در این باره چنین گفته:

«من دست آن بزرگوار را بوسیدم و دیدم که تقریباً پس از نهصد سال که از مرگ و دفن شیخ صدوق می‌گذرد، دست ایشان، بسیار نرم و لطیف بود.»[13]

 

تلنگر

مطالعه‌ی سرگذشت شیخ صدوق، این نکته‌ی مهم و حیاتی را به ما یادآور می‌شود که نصرت حجت خدا، فقط شهادت در رکاب امام حسین علیه السلام در ظهر عاشورا نیست. بلکه می‌توان همچون شیخ صدوق با شناساندن امام زنده‌ی زمان به افرادی که فراموش کرده‌اند این عصر هم امامی زنده دارد، فرزند رسول خدا را یاری کرد.

می‌توان همچون صدوق در رفع شبهات عصر غیبت کوشید و مردم را با پدر مهربان‌شان آشنا کرد و بدین ترتیب دل امام زمان را خشنود ساخت.

اگر این بار، راه‌تان به شهر ری و یا حرم حضرت عبدالعظیم افتاد، از زیارت ابن بابویه - این یار مورد توجه خدا و حجتش - غافل نشوید.

www.mohammadivu.org.MOHR

 

 

 

 

 



[1]"قَدْ دَعَوْنَا اللَّهَ لَكَ بِذَلِكَ وَ سَتُرْزَقُ وَلَدَینِ ذَكَرَینِ خَیرَین‏": بحارالانوار، ج 51، ص 306.

[2]تاریخ دقیق ولادت شیخ صدوق مشخص نیست؛ اما با توجه به زمان مکاتباتِ پدر شیخ صدوق با نائب امام و همچنین پاسخ امام که به زودی صاحب فرزند می‌شود، برخی حدود سال 306 هجری قمری را سال تولد شیخ صدوق گرفته‌اند. به هر حال از آنجا که پدر شیخ صدوق در سال 328 هجری قمری فوت کرده (کمال الدین، ج 2، ص 503)، زمان تولد شیخ صدوق در بازه‌ی 306 تا 328 هجری قمری قرار دارد.

[3]به دلیل اشتیاق وافر شیخ صدوق در یادگیری علوم، اساتید ایشان بسیار زیاد بوده‌اند. لذا عنوان کردن نام و حتی تعداد آنها به صورت دقیق ممکن نیست. شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی، در مقدمه کتاب «معانی الاخبار» (مقدمه: ص 69 تا 72)، ۲۵۲ تن از استادان شیخ را نام برده‌ که برخی از آنها عبارتند از:

پدرش علی بن بابویه قمی

محمد بن حسن ولید قمی

احمد بن علی بن ابراهیم قمی

علی بن محمد قزوینی

جعفر بن محمد بن شاذان

جعفر بن محمد بن قولویه قمی

علی بن احمد بن مهریار

ابوالحسن خیوطی

ابوجعفر محمد بن علی بن اسود

ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی

احمد بن زیاد بن جعفر همدانی

[4]از آنجا که شیخ صدوق سفرهای متعددی به شهرهای مختلف داشته، تعداد افرادی که از تعالیم وی بهره برده اند زیاد است. از جمله‌ی این شاگردان می‌توان به اندیشمندان زیر اشاره نمود:

شیخ مفید

حسین بن علی بن بابویه قمی (برادر شیخ صدوق)

شیخ ثقة الدین حسن بن حسین بن علی بن موسی بن بابویه (برادر زاده شیخ صدوق)

حسن بن محمد قمی (مؤلف تاریخ قم)

علی بن احمد بن عباس نجاشی (پدر نجاشی، صاحب رجال)

سید مرتضی علم‌الهدی (برادر سید رضی)

[5]من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 2.

[6]کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 658.

[7]"فَأَرَى مَوْلَانَا الْقَائِمَ صَاحِبَ الزَّمَانِ ص وَاقِفاً بِبَابِ الْكَعْبَةِ فَأَدْنُو مِنْهُ عَلَى شُغُلِ قَلْبٍ وَ تَقَسُّمِ فِكْرٍ فَعَلِمَ ع مَا فِی نَفْسِی بِتَفَرُّسِهِ فِی وَجْهِی فَسَلَّمْتُ عَلَیهِ فَرَدَّ عَلَی السَّلَامَ ثُمَّ قَالَ لِی لِمَ لَا تُصَنِّفُ كِتَاباً فِی الْغَیبَةِ حَتَّى تُكْفَى مَا قَدْ هَمَّكَ فَقُلْتُ لَهُ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَدْ صَنَّفْتُ فِی الْغَیبَةِ أَشْیاءَ فَقَالَ ع لَیسَ عَلَى ذَلِكَ السَّبِیلِ آمُرُكَ أَنْ تُصَنِّفَ وَ لَكِنْ صَنِّفِ الْآنَ كِتَاباً فِی الْغَیبَةِ وَ اذْكُرْ فِیهِ غَیبَاتِ الْأَنْبِیاءِ ع": کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 3.

[8]کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 523.

[9]کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 145 و 146.

[10]شیخ طوسی ضمن نام بردن از برخی از کتب شیخ صدوق، تعداد تصنیفاتِ ایشان را 300 اثر عنوان می‌کند: الفهرست طوسی، شاره 695، ص 156. ؛ نجاشی نیز 198 کتاب از شیخ صدوق را نام می‌برد: رجال نجاشی، ص 389 تا 392.

[11]رجال نجاشی، ص 392.

[12]گلچین صدوق، ج 1، ص 64.

[13]همان، ص 65.

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی

 

به ما بپیوندید: 

instagram twtr fbk telegram Aparat

  

 
امروز:امروز:1513
این هفته:این هفته:4448
در مجموع:در مجموع:7095782
Center
Pagerank